گر به الله الصمد دل بسته ئی  از حد اسباب بیرون جسته ئی

بندهٔ حق بندهٔ اسباب نیست.  زندگانی گردش دولاب نیست

مسلم استی بی نیاز از غیر شو.  اهل عالم را سراپا خیر شو

پیش منعم شکوهٔ گردون مکن.   دست خویش از آستین بیرون مکن

چون علی در ساز بانان شعیر   گردن مرحب شکن خیبر بگیر

منت از اهل کرم بردن چرا.   نشتر لا و نعم خوردن چرا

رزق خود را از کف دونان مگیر.  یوسف استی خویش را ارزان مگیر

گرچه باشی مور و هم بی بال و پر.  حاجتی پیش سلیمانی مبر

راه دشوار است سامان کم بگیر.  در جهان آزاد زی آزاد میر

سبحهٔ اقلل من الدنیا» شمار. از تعش حراً» شوی سرمایه دار

تا توانی کیمیا شو گل مشو

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها