مرا گویی که چونی؟ چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست

حدیث عاشقی بر من رها کن
تو لیلی شو،که من مجنونم ای دوست

بفریادم ز تو، هر روز، فریاد
از این فریاد روز افزونم ای دوست

شنیدم عاشقان را می نوازی
مگر من زان میان بیرونم ای دوست؟

تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دست
از این افتاده تر کاکنونم ای دوست؟

غزلهای نظامی بر تو خواندم
نگیرد در تو هیچ افسونم ای دوست

نظامی گنجه ای (گنجوی)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها